از لایحه منع خشونت علیه زنان تا لایحه صیانت کرامت و پیشگیری از آسیب دیدگی
لایحه ای که ۱۰ سال چرخید و زخمی را نبست... داستان ناتمام حمایت از زنان در برابر خشونت / وقتی حتی آقایان نمی خواهند اسم خشونت را ببینند.
در چرخه ای از تغییرات نام لایحه به صیانت کرامت و پیشگیری از آسیب دیدگی زنان تغییر کرد و خشونت از عنوان آن حذف شد. مفاد کلیدی لایحه از جمله حمایت از قربانیان و پیشگیری از خشونت یکی یکی کنار رفتند و از ۷۷ ماده تنها ۵۱ ماده باقی ماند.
قتلهای ناموسی، روایتی تلخ و تکراری در جامعه است. نامهایی چون رومینا اشرفی، مونا حیدری، فاطمه سلطانی و دنیا حسینی در فهرست بلند قربانیان جا گرفتهاند. زنانی که به جرم انتخاب، طلاق یا حتی زندگی، قربانی خشونت شدند و قانون نتوانست پناه آنها باشد. لایحهای که قرار بود سپری در برابر این خشونتها باشد، پس از یک دهه رفتوآمد بیسرانجام ماند.
پدر دنیا حسینی تنها سه ماه پس از قتل دخترش به دلیل تصمیم او برای طلاق، آزاد شد. فاطمه سلطانی نیز قربانی خشم پدری شد که گلوی او را برید و حالا در انتظار آزادی است. این داستانها تنها بخشی از فهرست بلند زنانی است که به دست پدر، برادر یا همسر کشته شدهاند و مجازاتها، سبکتر از آن بوده که بازدارنده باشد. رومینا، مونا، مبینا، ریحانه و بسیاری دیگر، نامهایی هستند که در سکوت رسانهها و بیتوجهی قانون، به فراموشی سپرده شدند.
بیش از ده سال پیش، لایحهای با عنوان «حمایت از زنان در برابر خشونت» تدوین شد. این لایحه با ۷۷ ماده، قرار بود از قربانیان اسیدپاشی، ازدواج اجباری، کودکهمسری و قتلهای ناموسی حمایت کند. اما در چرخهای از تغییرات، نام لایحه به «صیانت، کرامت و پیشگیری از آسیبدیدگی زنان» تغییر کرد و خشونت از عنوان آن حذف شد. مفاد کلیدی لایحه، از جمله حمایت از قربانیان و پیشگیری از خشونت، یکییکی کنار رفتند و از ۷۷ ماده، تنها ۵۱ ماده باقی ماند.
قوانین موجود، هرچند پرشمار، نتوانستهاند زخم خشونت علیه زنان را التیام بخشند. این قوانین یا اجرا نشدهاند یا آنقدر ناکارآمد بودهاند که در برابر واقعیت تلخ خشونت، تنها نظارهگر ماندهاند. لایحه جدید نیز، به جای ایجاد سازوکارهای حمایتی و بازدارنده، تنها مجموعهای از قوانین پیشین را بازنویسی کرد و هیچ گام موثری برای کاهش خشونت برنداشت.
خشونت علیه زنان، اغلب در سکوت خانهها رخ میدهد؛ پشت درهای بسته، جایی که ترس از قضاوت و بیپناهی، زنان را از شکایت بازمیدارد. آمارهای رسمی تنها گوشهای از این واقعیت را نشان میدهند و بسیاری از جرایم، در سایه «آمار سیاه» پنهان میمانند. نهادی مانند «خانه امن» که میتوانست پناه زنان در معرض خطر باشد، هیچگاه شکل نگرفت.
در ایران، آمارهای موجود نشان میدهد خشونت علیه زنان گسترده و رو به افزایش است، اما نبودِ آمار رسمی و تأخیر طولانیمدت در تصویب و اجرای «لایحه منع خشونت علیه زنان» باعث شده رسیدگی قانونی به این آسیبها ناکارآمد بماند. بررسیها در طرحها و پژوهشهای ملی نشان میدهد حدود ۶۶٪ زنان ایرانی حداقل یکبار خشونت خانگی را تجربه کردهاند و در برخی مناطق، خشونت روانی، جسمی و جنسی همچنان شیوع بالایی دارد.
با وجود این گستردگی، بخش بزرگی از خشونتها—حدود دوسوم—هرگز گزارش نمیشود و کمتر از ۳۵٪ از موارد به پلیس یا مراجع رسمی اطلاع داده میشود، که نشاندهنده نبود حمایت قانونی و بیاعتمادی زنان به سازوکارهای موجود است.
در زمینه قتلهای مرتبط با خشونت خانگی، گزارشها حاکی از افزایش قتل زنان به دست همسر یا اعضای خانواده است؛ امری که کارشناسان آن را نتیجه نبود قوانین جامع حمایتی و بازدارنده میدانند، زیرا ایران هنوز فاقد یک قانون کامل برای پیشگیری، حمایت و برخورد ساختاری با خشونت علیه زنان است.
لایحه «منع خشونت علیه زنان» که طی یک دهه گذشته میان دولت، قوه قضائیه و مجلس جابهجا شده، هنوز به شکل مؤثر اجرا نشده است؛ و همین تأخیر باعث شده بخش بزرگی از خشونتهای فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی بدون پشتوانه قانونی کافی باقی بماند و حفاظت از جان و امنیت زنان به سطحی ناپایدار تقلیل یابد.
پس از ده سال، لایحه حمایت از زنان نهتنها به قانون تبدیل نشد، بلکه حتی نامی از آن باقی نماند. در سال ۱۴۰۱، آنچه به مجلس رسید، قانونی بیاثر بود که هیچ تفاوتی با وضعیت موجود نداشت. فعالان حقوق زنان معتقدند این لایحه، بیش از آنکه حامی باشد، بازی رسانهای بود که اثری در زندگی زنان عادی جامعه نداشت.
وقتی زنی در خانهاش امن نیست، به کجا پناه ببرد؟ وقتی قانون با قاتلان ناموسپرست مهربان است و لایحهای که قرار بود حامی باشد، در پیچوخم نهادها گم میشود، چه امیدی به کاهش خشونت باقی میماند؟
دنیا، فاطمه و بسیاری دیگر، قربانیانی هستند که در سایه بیتوجهی قانون، فراموش شدند. قانونی که باید پناه باشد، یا نیامد، یا ناقص آمد، یا بیاثر رفت. تا زمانی که خشونت دیده نشود و قانون در عمل از زنان حمایت نکند، این چرخه تلخ ادامه خواهد داشت.
اگه همه زنا هم بمیرن جمهوری اسلامی ،هیچ کاری نمی کنه
پاسخ دادنحذف